آنچه در بنگلادش میگذرد جنگی تمام عیار است علیه اسلام و اعدام دستەجمعی مسلمانان تأثیرگذار در آنجا: جهان در قبال آن جنایتهای ضد اسلامی و انسانی که در کشور بنگلادش میگذرد از جمله اعدام ظالمانه و ناجوانمردانەی روز پنجشنبه گذشتەی پروفسور «عبدالقادر ملا» به علت سرودن شعار «ربّیَ الله = پروردگارم تنها الله است» سکوت اختیار کرده، گویی وجدان و درون انسانی در سطح جهانی - و بویژه جهان اسلام - با کُمای سرسام آوری دچار شده است.
به دارآویختن مرحوم پروفسور «عبدالقادر ملا» در شرایطی توسط چماق بدستان خودفروختەی بنگلادشی اجرایی شد که برای فریب افکار عمومی – که این روزها بیش از هر زمان دیگر فریب میخورد – تقریباً از یک ماه پیش ۲۷ فوریەی گذشته جلساتی کاملاً نمایشی و با نتایج قطعیِ از پیش معین شده در مکانی موسوم به دادگاه رسیدگی به جنایات جنگی برای محاکمەی رهبران «جماعت اسلامی» و کادر و اعضای آن تشکیل شده بود، آن – بی– دادگاهی که قبلاً رهبر فرزانه اسلامی «دلوار حسین» رئیس جماعت اسلامی را نیز به اعدام محکوم نموده بود و در ژانویەی گذشته نیز «پروفسور عبدالکلام آزاد» رهبر سابق همین حزب را غیاباً به اعدام محکوم نموده بود؛ تازه علاوه بر اتهامهای مشابهی که در انتظار شش تن از دیگر رهبران این حزب میباشد. آنچه باعث دهشت و تعجب بیشتر میشود این است که این عده از رهبران اسلامگرا در بنگلادش بابت اتهامهایی – البته دروغ و بیاساس - محاکمه و اعدام میشوند که ۴۰سال پیش رُخ داده است! و آن اتهامها که از طرف دادگاه – تهی از داد – بنگلادش عنوان شده عبارت است از: ۱) مشارکت این رهبران اسلام گرا در جنایتهای ضد انسانی! آن هم در جریان استقلال کشورشان بنگلادش از پاکستان! ۲) تلاش جهت به تعویق انداختن استقلال کشورشان ۳) مجبور کردن هندیها جهت گرویدن به اسلام.
در چنین شرایط سخت و دشواری، مردم بنگلادش از طرف دولت «عوامی» لیبرالهای افراطی و برخوردار از حمایتهای خارجی بدخواهان اسلام ومسلمانان، با رنج و مصیبتی بزرگ مواجه هستند؛ این دولت خودکامه، مردم مسلمان آنجا را که بیش از ۸۷ درصد شهروندان این کشور را تشکیل میدهند، با کودتا علیه قانون اساسی غافلگیر نمود؛ لیبرالهای کینه توز و مزدور در صدد این هستند که قانون اساسی «تمام سکولیبرال» ی تدوین نموده و در قانون اساسی جدید تمام آن مواد را که مستقیم یا غیرمستقیم با اسلام در ارتباط بوده را حذف نمایند! تنها راه برای عملی کردن این توطئەی شوم و نادیده گرفتن هویت دینی و ملی این ملت مسلمان و ریشه کنی اسلام راستین از منطقه، عبارت است از سر راه برداشتن «جماعت اسلامی» دومین حزب و جریان بزرگ و برخوردار از حمایت مردمی در بنگلادش، تا برای مدتی هم شده آن را از صحنه بیرون رانده و آنگاه به راحتیِ آب خورن، طرحهای – ساخت آمریکا و اسرائیل و.. -شان را اجرا نمایند.
به منظور تهیه و ایجاد جوی آرام و آزاد برای استقرار بیش از پیش افکار و ایدههای لیبرالی و هندویی و تغریبی، نیروهای ضد امنیتی بنگلادش – طبق دستورات دریافتی از بالا بالاها! - شروع کردند به بازداشت رهبران «جماعت اسلامی» و از جمله مؤسس آن «پروفسور غلام اعظم» ۹۰ساله و دبیرکل کنونی آن استاد «مطیع الرحمان نظامی» و همەی رهبران این حزب علاوه بر ۶۵۰۰ نفر از کادر و اعضای فعال آن، البته علاوه بر توطئههایی منظم و از روی برنامه جهت «خشکانیدن منابع آموزشهای اسلامی» و بستن بیشتر مؤسسههای آموزشی و خیریه، و در نهایت وزیر امور خارجه، با گستاخی هرچه تمام اعلام میکند: بنگلادش کشوری است لیبرال، نه کشوری مسلمان.
و اینگونه، حزب «عوامی» لیبرال حاکم در بنگلادش، میخواهد تاریخ گذشته و سیاه و رنگین به خون به ناحق ریخته شده مسلمانان و مملو از نیرنگ و توطئه علیه اسلام و پیروانش و هویت دینی آنان را باز یابد؛ چرا که همین لیبرالها در دو دوره جداگانه از دوران حکمرانی ننگینشان بر بنگلادش در سالهای ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۵ میلادی و از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ نیز جهت پیاده نمودن توطئههای ضد اسلامی خود اقدام به بستن – اغلب – مؤسسات آموزش دین و اسلام و بازداشت دهها هزار نفر از جوانان مسلمان و کشتن دهها عالِم و اندیشمند نامدار اسلامی نمودند. و امروز حزب یادشده درصدد بازیافت و کپیبرداری از همان شیوەی حکمرانی مستبدانهاش بر کشور مسلمان نشین بنگلادش میباشد، البته با این تفاوت که لیبرالهای امروزی بنگلادش بیش از هر زمان دیگر آمادگی اجرای برنامهها و توطئههای ضداسلامی استعمارگرانی همچون آمریکا، اسرائیل و هندوستان را دارند و به همین خاطر مورد حمایت همەجانبەی آن کشورها نیز قرار میگیرند، و در این میان کشور هندوستان و هندوهای متعصب که از دیرباز و بویژه پس از استقلال بنگلادش از پاکستان در صددند تا آن را به زیر سلطه خویش مبدل سازند، برنامهها و طرحهای وحشتناکتری دارند!
آنچه هماکنون در کشور مسلمان بنگلادش میگذرد چیزی است کاملاً شبیه آنچه در کشور مصر میگذرد، و البته پیاده نمودن همان طرحهای ضد اسلامیای است که ابرقدرتهای جهان به لیبرالها و ناسیونالیستها و سکولارهای مزدورشان در کشورهایی همچون میانمار و سریلانکا و کشورهایی دیگر در سایر نقاط جهان دیکته مینمایند که وجه مشترک همەی آن دیکتهها عبارت است از جنگیدن و مبارزه با اسلام و هویت مسلمانان، و آن جنگی است که روز به روز بر شدت و وحشت آن افزوده میشود؛ در شرایطی که در کشوری همچون میانمار، مسلمانان آنجا که بیش از ۱۵درصد از جمعیت ۵۵ میلیونی آنجا را تشکیل میدهند با خطر پاکسازی نژادی مواجه میباشند همزمان خبرها حاکی از پیاده نمودن همین سیاست پلید استعماری در کشور سریلانکا با ۹ درصد مسلمان، دارد.
آنچه دارد بر مسلمانان در کشورهای متعدد جهان میگذرد چیزی نیست جز جنگ علیه اسلام که با گونهها و شیوههای مختلف و با ابزارهای متفاوتی در حال اجرا میباشد، و در نهایت هدف از اجرای این توطئهها چیزی نیست جز قلع و قمع اسلام و مسلمانان. ولی این مزدوران وابسته به غرب، کور خواندهاند؛ چرا که «وَیَمکُرونَ وَ یَمکُراللهُ واللهُ خیرُ الماکرینَ» و همچنین «ومااللهُ بِغافلٍ عَمّا یَعمَلُ الظّالِمونَ».
* نویسندەی مصری- سردبیر مجلەی «المجتمع» کویتی
نظرات